نیروهای بدن در بیانات امام صادق علیه السلام
بدان که در [بدن] انسان چهار نیرو [و دستگاه] نهفته شده است:
۱. نیروى جاذبه
[گرسنگى یا طلب درونى غذا] که غذا را میگیرد و سوى معده میفرستد.
۲. نیروى ماسکه
[یا نگاهدارنده] که غذا را در معده و جز آن نگاه میدارد تا عملیات طبیعى روى آن انجام شود.
۳. نیرو [یا جهاز] هاضمه
که غذا را در معده طبخ [یا هضم] میکند.
عصاره و اصل خالص آن را جدا میکند و در تمام بدن می پراکند.
۴. نیروى دافعه
که زواید و سنگینیهاى غذا را پس از رفع نیاز دستگاه هاضمه به جانب پایین سرازیر میکند [و دفع می نماید].
نیروهای بدن را نباید دست کم گرفت!
برای مطالعه اشیاء و افعال مضر در طب اسلامی لطفا کلیک کنید.
آناتومی بدن انسان در کلام امام صادق(ع)
روزى یک فرد نصرانى به نام سالم ضریر به محضر مبارک امام جعفرصادق علیه السلام شرفیاب شد و پیرامون تشکیلات و خصوصیّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح کرد؟
امام جعفر صادق علیه السلام در جواب او اظهار داشتند :
خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه ترکیب کرده و آفریده است ، تمام بدن انسان داراى ۲۴۶ قطعه استخوان ، و ۳۶۰ رگ مى باشد.
رگ ها جسم انسان را سیراب و تازه نگه مى دارند، استخوان ها جسم را پایدار و ثابت مى دارند، گوشت ها نگه دارنده استخوان ها هستند، و عصب ها پى نگه دارنده گوشت ها مى باشند.
سپس امام علیه السلام افزود:
خداوند دست هاى انسان را با ۸۲ قطعه استخوان آفریده است ، که در هر دست ۴۱ قطعه استخوان وجود دارد و در کف دست ۳۵ قطعه ، در مچ دو قطعه ، در بازو یک قطعه ؛ و شانه نیز داراى سه قطعه استخوان مى باشد.
و همچنین هر یک از دو پا داراى ۴۳ قطعه استخوان است ، که ۳۵ قطعه آن در قدم و دو قطعه در مچ و ساق پا؛ و یک قطعه در ران .
و نشیمن گاه نیز داراى دو قطعه استخوان مى باشد.
و در کمر انسان ۱۸ قطعه استخوان مهره وجود دارد.
و در هر یک از دو طرف پهلو، ۹ دنده استخوان است ، که دو طرف ۱۸ عدد مى باشد.
و در گردن هشت قطعه استخوان مختلف هست .
و در سر تعداد ۳۶ قطعه استخوان وجود دارد.
و در دهان ۲۸ عدد تا ۳۲ قطعه استخوان غیر از فکّ پائین و بالا، موجود است .
و معمولا انسان ها تا سنین بیست سالگى ، ۲۸ عدد دندان دارند؛ ولى از سنین ۲۰ سالگى به بعد تعداد چهار دندان دیگر که به نام دندان هاى عقل معروف است ، روئیده مى شود.
منبع: امام صادق علیه السلام در کتاب شریف توحید مفضل
بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج۴۷، ص: ۲۱۹-۲۱۸