تغذیه

اهمیت شام خوردن در آیینه ی روایات

اهمیت شام خوردن در آیینه ی روایات

اهمیت شام خوردن

طبق نظریه اسلامی به طور کلی، شام باید اول شب خورده شود. یعنی هنگامی که تاریکی شب پدیدار  می شود. در روایات متواتر تاکید شدیدی بر خوردن شام وارد شده است.

در روایتی پیامبر اکرم صل الله و علیه و آله می فرمایند:

ترک شام پیری زودرس به دنبال خواهد داشت. این روایت در واقع یک شعار طب اسلامی است.

و در روایتی دیگری از پیامبر آمده است که:

شام را رها نکنید، گرچه با یک تکه نان خشک باشد. من بر امتم از نخوردن شام ترس دارم که مبتلا به پیری زودرس بشوند ، شام نیرو دهنده پیر و جوان است.

بنابر روایات ساخت و ساز مواد مهم در بدن در شب صورت می گیرد. بنابراین شعار پزشکان امروزی بنابر نخوردن شام نادرست و بر خلاف روایات ائمه اطهار علیه السلام می باشد.

روایتی داریم که در آن امام صادق علیه السلام به شخصی می فرمایند:

طبیبان شما درباره شام چه نظری دارند؟ آن شخص عرض کرد: ما را از خوردن شام نهی می کنند.

امام فرمودند: اما من شما را به خوردن شام امر می کنم.

در این روایت تضاد بین طب اسلامی با طب یونانی، یهود با سنتی در آن زمان و طب شیمیایی امروزی نیز بطور واظح و مشخص بیان شده است. زیرا امر و نهی با هم در تضاد کامل هستند.

روایات ما در باب ترک شام در چند فاز، وارد شده اند. یکی پیری زودرس و دیگری خراب و فاسد شدن بدن و … را بیان می کنند.

مضرات شام نخوردن

خرابی بدن:

در روایتی صحیح السند امام صادق علیه السلام فرمودند:

شروع خرابی بدن به وسیله شام نخوردن اتفاق می افتد.

و در روایت دیگری فرمودند:

شام نخوردن برابر است با فساد و خرابی بدن.

همچنین آمده است: شروع انهدام بدن در ترک شام می باشد.

کم شدن نیروی بدن:

در روایتی معتبر از امام صادق علیه السلام داریم:

کسی که در یک شب شام نمی خورد ، نیرویی از بدن او کاسته می شود که هرگز به بدنش بر نمی گردد.

آثار ژنتیکی:

طبق روایتی از امام رضا علیه السلام آمده که فرمودند:

در بدن انسان رگی(ژنی) وجود دارد به نام عشاء(شام) اگر انسان شام نخورد. این رگ یا ژن انسان را تا صبح نفرین می کند و می گوید:

خدا گرسنه ات کند همانگونه که مرا گرسنه کردی. خدا شما را تشنه کند همان گونه که مرا تشنه کردی، لذا کسی شام را ترک نکند.

توضیح این روایت این چنین است که: دعا و نفرین این ژن با دعا و نفرین ما انسانها فرق دارد و اثری در تمام بدن می گذارد.

در روایتی نیز آمده است که:

کسی که یک شب شام نخورد، رگی(ژنی) در بدنش می میرد. و هرگز زنده نمی شود.

آثار تناسلی:

روایتی از امام کاظم علیه السلام آمده است. که ایشان هرگز شام خوردن را رها نمی کرد، هرچند با یک تکه نان خشک و می فرمودند:

شام نیرویی برای بدن است.

همچنین امام علیه السلام فرمودند: برای جماع نیز مفید است.

 

مقدار شام

مهم این است که درون معده انسان خالی نباشد. هرچند یک لقمه خوره باشد.

در روایتی آمده است:

هیچ یک از شما شام را رها نکنید. هرچند با یک لقمه از نان یا یک لیوان آب.

برعکس توصیه های امروزی، شام باید زیاد خورده شود. و اگر مقدور نبود یک لقمه نان خورده شود. خصوصا در رابطه با اشختص مسن و پیر که باید شام و غذا بخورند و شب با شکم پر بخوایند.

روایتی با سند معتر در کتاب کافی از امام صادق علیه السلام داریم که می فرمایند:

ترک شام پیری زودرس به دنبال دارد و سزاوار است. برای شخص پیر و مسن در شب نخوابد. مگر اینکه درونش پر از غذا باشد.

و در روایت دوم می فرماید:

برای شخص مسن(۵۰ سال به بالا) سزاوار است که نخوابد. مگر درونش پر از غذا باشد، زیرا خواب آرام تری خواهد داشت. و بدن و دهانش خوشبوتر خواهد بود.

پس خوردن مقدار کم شام برای جوانان بهتر است نه افراد پیر. بلکه افراد پیر باید بیشتر بخورند.

در روایت آمده است: شام را رها نکنید هرچند با سه لقمه نان و نمک.

پیامبر اکرم صل الله و علیه و آله می فرمایند:

شام بخورید هرچند با یک کف دست نان خشک باشد.

طبق این روایت حداقل شام خوردن بیان می شود. سپس بیشتر از آن خوردن نیز سفارش می شود.

به طور کلی در روایات به خوردن شام برای شخص بالای ۳۰ سال(در عربی کهل) سفارش بسیاری شده است.

از امام رضا علیه السلام نقل شده است:

کسی که به سن بالای ۳۰ سال رسیده است. غذا خوردن در شب را رها نکند.، این کار سبب آرامش در خواب او خواهد بود و بدنش خوشبوتر خواهد شد.

روایتی نیز داریم که معنای کهل و شیخ را بیان می کند.، اگر سن شخص از ۳۰ سال بیشتر شود کهل نام دارد. و اگر از ۴۰ سال تجاوز کند، شیخ نام دارد. روایات منعددی در باب شام خوردن ذکر شده اند که برخی از آنها بیان شد.

همچنین آمده است که شیخ نباید در شب چربی (مثل کره) در بدن خود وارد کند و اگر تا ۴۰ شب شام نخورد ژن در بدن او می میرد.

برای مطالعه جایگاه شام خوردن در طب اسلامی لطفا کلیک کنید.

بیانات احیاگر طب اسلامی حضرت استاد تبریزیان- جلد ۴

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *